هر اختراعی، شکل، اندازه و ویژگیهای متفاوتی داره. پس از همین نمیشه نتیجه گرفت که مخترعان هم شکل، اندازه و ویژگیهای متفاوتی دارن؟ و واقعا هم همینطوره! حتی بچهها هم میتونن مخترع باشن، پیش از این که اصلاً تصمیم بگیرن که میخوان در آینده چه کاره بشن!
به همهی اختراعاتی که در اطراف شما وجود داره و زندگیتون رو لذتبخشتر کرده فکر کنین. الکتریسیته، آبگرمکن، مایکروویو، مسواک، خمیردندون، شیر آب، دوش حمام … و اینها فقط بخش کوچکی از وسایل و چیزهایی هستن که شما صبح، موقع بیدار شدن از خواب باهاشون روبهرو میشین.
قطعاً خیلی از دانشمندها کشفیات مهمی انجام دادن و از طریق اون کشفیات، اختراعاتی رو به ثبت رسوندن. فرآیند کار علمی به این صورته که شما دنبال اطلاعات میگردین و از اون اطلاعات به شکلهای جدیدی استفاده میکنین. علمی فکر کردن، قطعا بخش جدا ناشدنی از فرآیند هر اختراعیه که تا الان به ثبت رسیده.
اما این مسئله به این معنی نیست که شما برای این که مخترع باشین، حتماً باید دانشمند هم باشین. از قدیم گفتن نیاز مادر اختراعه. اما این جمله به چه معنیه؟ این جمله یعنی آدمها گاهی اوقات نیازهای جدیدی پیدا میکنن و برای رفع اون نیازها چارهای ندارن جز این که چیز جدیدی اختراع کنن!
به همهی ابزارهای موسیقیای که در جهان وجود داره فکر کنین و ابزارهایی که در کنار این لوازم ساخته شدن. قطعا یک دانشمند مخترع اونها نبوده، بلکه یک موسیقیدان به اون ابزار احتیاج داشته، اون رو اختراع کرده.
اونها ممکنه علمی به محصول نگاه کنن یا حتی از دانشمندی برای کمک به فهم مطالبی که نمیدونن کمک بگیرین. اما خیلی از آدمها نشون دادن که مخترعان میتونن هر پیش زمینهای که فکرشو بکنین داشته باشن.
بیاین نگاهی به چندتا از ویژگیهایی که یه مخترع باید داشته باشه، بندازیم:
هر چند رویکردهای غیر علمی میتونه تو خلق اختراعات جدید و تاثیرگذار به ما کمک کنه. اما تفکر علمی اکثر اوقات یه ضرورته و میتونه به خارج از چارچوب فکر کردن هم کمک کنه.
گاهی اوقات شکل خاصی از تفکر باعث میشه ما توی یه مسیر گیر کنیم. اما کافیه قاعدهی ذهن رو به هم بزنیم تا به دنیای بیپایانی از چیزهای جدید برسیم.
به همین خاطره که مخترعان، پیشینههای مختلف و بعضاً غیرعلمیای دارن. برای مثال یه شاعر آسمان شب رو کاملاً متفاوت از یه منجم میبینه. این تفاوت یعنی این که یه شاعر میتونه خیلی از چیزهایی رو در نظر بگیره که منجم حتی بهش فکر هم نمیکنه.
هر چند که عکسش هم صادقه. گاهی برای این که یه پروژه با موفقیت به پایان برسه، آدمهای مختلفی با مهارتها و علوم مختلف باید روی اون کار کنن!